سوگند میخورم به جز حضور تو هیچ چیز این جهان را جدی نگرفته ام حتی عشق را

ساخت وبلاگ
سلام تاریخ اخرین مطلبو که دیدم حیرت زده شدم یعنی 2ماه بیشتره من انقدر درگیر کارای جور واجور بودم که فرصت سرکشی و گذاشتن مطلب جدید نداشتم. شکر خدا تمام دغدغه هام مربوط به کار خیر از جمله عروسی تنها خواهرم و شب یلدای چندگانه من و خواهر و مهمون بازی های خاص این ایام بود. الان که من دارم مینویسم حتم دارم تو غرق نوشتن تز پایان نامه و مقاله ات هستی ،میدونی که میتونم کامل تصورت کنم. بسی دلتنگتم 14روزه ندیدمت و باید 6روز دیگه هم صبر کنم تا 1روز بیای ببینمت و برگردی. اه از این فاصله و دوری طاقت فرسا. امروزم که روز جمعه هست و من بس دلتنگ و بی حوصله... فقط اینو میتونم بگم بعد 4 ماه من رفته رفته بیش از قبل دوست دارم حتی اگه دوری حتی اگه تموم دلخوشیم این باشه که هر روز به امید شنیدن صدات از خواب بیدار میشم و روزی چندین بار نگاه ساعت میکنم ببینم چقد تا9شب فاصله داره تا من صداتو بشنوم. بی نهااااایت دوست دارم عشق مهربونم + نوشته شده در  جمعه پانزدهم دی ۱۳۹۶ساعت 13:26  توسط مهسا  |  سوگند میخورم به جز حضور تو هیچ چیز این جهان را جدی نگرفته ام حتی عشق را...
ما را در سایت سوگند میخورم به جز حضور تو هیچ چیز این جهان را جدی نگرفته ام حتی عشق را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javad-mahsa بازدید : 264 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1396 ساعت: 21:17